نارسیس بیات ::
پنج شنبه 89/2/16 ساعت 1:41 عصر
وقتی تنهای تنها می شی وقتیکه دوستات اونها که نیازمند یاریشان هستی
درست در حساس ترین نقطه رهایت می کنند.وقتی از دست همانه ا که
پشتوانه وهمدم محسوبشان می کردی خنجر می خوری.وقتی زیرسنگی
که به استواریش سوگند می خوردی وآن راتکیه گاه می شماردی ماری
خفته می بینی که در تکان حادثه ازخاک جهیده است وقتیکه امواج امتحان،
خاشاک دوستیهای سطحی را نمایان می کندو لجن خودخواهی و منفعت
طلبی را عریان می سازد.وقتیکه هیچ تکیه گاهی برایت نمی ماندو هیچ
دستی خالصانه به دوستی گشوده نمی شود یک امیدو پناهگاه هست
که هیچ حادثه ای نمی تواند اورا ازتو بگیرد وحتی دربرابر بدیهای توخوبی
می آفریندوبر زشتیها ی توپرده اغماض می پوشاند اگر بدانی محبت
او به تو چقدراست بند بند تنت ازهم می گسلد.پس چرا درانتها به اوبرسی
ازاو شروع کن و دلت همیشه گرم خدا باد.
نوشته های دیگران()